صفحه اصلی
زندگینامه
خبرها
خبرهای مرجع عالیقدر
خبرهای دفتر
خبرهای نمایندگان و معتمدان
راهنمایی ها و رهنمودها
استفتائات
درس ها
درس های فقه
درس های اصول
درس های تفسیر
درس های اخلاق
تأليفات
بیانیه ها
پرسش:آیا تصدیق و اعتقاد به اصول دین مانند توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد و مسائل اساسی و اصلی فرع بر آن ها توسط مکلف باید به شکل یقینی و قطعی باشد؟ یا شک یا گمان نیز در این موارد کافی است؟ اگر ممکن است دلیل آن را حتی به شکل مختصر بفرمایید؟
پاسخ:بسمه سبحانه: هر مکلفی باید اعتقاد قاطع به عقاید اسلامی از جمله توحید، نبوت، معاد و همچنین امامت همه امامان داشته باشد و به ظن و گمان اکتفا نکند. اگر این امر حاصل نشد باید تلاش کند تا با کمک علمای دین به اعتقاد قطعی برسد. والله الهادی
پرسش:دلیل تعدد ادیان آسمانی چیست؟ چه حکمتی در این کار خداوند وجود دارد؟ چرا دین اسلام که از قضا دین حق هم هست از ابتدا موضوع رسالت انبیاء نبوده است؟
پاسخ:بسمه سبحانه: بدان که خداوند متعال می فرماید: ﴿إِنَّ اَلدِّينَ عِنْدَ اَللّٰهِ اَلْإِسْلاٰمُ ﴾ (مسلماً دینِ [واقعی که همه پیامبرانْ مُبلّغ آن بودند] نزد خدا، اسلام است). ﴿مٰا كٰانَ إِبْرٰاهِيمُ يَهُودِيًّا وَ لاٰ نَصْرٰانِيًّا وَ لٰكِنْ كٰانَ حَنِيفاً مُسْلِماً وَ مٰا كٰانَ مِنَ اَلْمُشْرِكِينَ ﴾ (ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی، بلکه یکتاپرست و حق گرایی تسلیم بود، و از مشرکان نبود). ﴿وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ اَلْإِسْلاٰمِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي اَلْآخِرَةِ مِنَ اَلْخٰاسِرِينَ﴾ (و هرکه جز اسلام، دینی طلب کند، هرگز از او پذیرفته نمی شود و او در آخرت از زیانکاران است). بله اختلاف موجود در فروع بر حسب آمادگی و شایستگی مردم زمانه هر پیامبر بوده است. این اختلاف به معنای تعدد ادیان نیست؛ زیرا همه این ادیان در یک شریعت واحد هستند. والله الهادی وهو العالم.
پرسش:اثرات مختلف ناشی از اختلاف مراتب اصول چیست؟ چه دلیلی از روایات وجود دارد مبنی بر اصل بودن آن؟
پاسخ:بسمه سبحانه: اصول از آن جهتی که به آن اشاره کردیم تفاوتی ندارند. بله نوعی ترتیب بین اصول وجود دارند. بر اساس این ترتیب، توحید بر همه اصول مقدم است. سپس نبوت و بعد از آن معاد. این ترتیب از منظر اصول دین است. اما اصول مذهب هم به توحید اضافه می شوند و ترتیب اینگونه می شود. توحید، عدل، بعد از آن نبوت، سپس امامت و در انتها معاد. این ترتیب بر اساس تقدیم و تأخیر هر یک از اصول بر دیگری است. بنابراین اعتقاد به اصل متأخر مانع اعتقاد به اصل متقدم نیست. والله العالم وهو الهادی.
پرسش:آیا اصول، یک رتبه واحد در نردبان معارف دین است یا مراتبی دارد؟
پاسخ:بسمه سبحانه: از آنجایی که عدم پذیرش هر یک از این اصول، شخص را از اسلام خارج خواهد کرد (اگر یکی از اصول اسلام را انکار کند) و همچنین اگر یکی از اصول مذهب را انکار کند از مذهب خارج خواهد شد. این ویژگی مشترک بین اصول دین و نیز اصول مذهب است. والله العالم.
پرسش:منظور از اصل چیست؟
پاسخ:بسمه سبحانه: اصل، همان پایه و شالوده ای است که بنای دین بر آن استوار می شود. والله العالم.
پرسش:آیا تمایز بین خداوند متعال و بین مخلوقاتش، تمایز یک شیء با شیء دیگر است یا تمایز یک صفت است؟ همانطور که برخی به آن ا عتقاد دارند و از این سخن امیر المؤمنین علی علیه السلام( البینونة بینونة صفة لا عزلة) چنین استفاده می¬شود؟
پاسخ:بسمه سبحانه: فرمایش امام علیه السلام یعنی بین خالق و مخلوق هیچ حد و حدودی مانند حدود بین یک جسم و جسم دیگر وجود ندارد؛ زیرا لازمه آن این است که خداوند محدود باشد. به همین دلیل حضرت (علیه السلام) در یکی از خطبه هایشان تصریح کردند که (لیس له حد محدود و لانعت موجود- خداوند هیچ حد محدود و هیچ صفت موجودی ندارد). منظور ایشان از بینونه صفت این بوده که خداوند سبحان واجب است و غیر از خدا ممکن هستند. او خالق است و غیر او همه مخلوقند و او معبود است و غیر از او بنده هستند. والله العالم.
پرسش:آیا اسماء الله بر ذات الهی نیز اطلاق می شوند؟
پاسخ:بسمه سبحانه: اسماء الله سه نوع هستند. نوع اول اسمائی که بر ذات اطلاق می شوند مانند لفظ جلاله. نوع دوم اسمائی که بر صفات ذاتی خداوند سبحان اطلاق می شوند مانند عالم و قادر. نوع سوم آن دسته از اسمائی هستند که بر افعال خداوند متعال دلالت دارند مانند خالق و رازق. والله العالم.
پرسش:شما وجود خدا را برای یک ملحد چگونه اثبات می کنید؟
پاسخ:بسمه سبحانه: اگر انسان عاقلی باشد کافی است که او را نسبت به برخی امور آگاه کنید و هشدار دهید. مثلا همانطور که هیچ عملی بدون عامل رخ نمی دهد و هیچ سازه ای بدون سازنده ساخته نمی شود، به همین دلیل ممکن نیست که جهان هستی بدون سازنده عالم و بزرگ ایجاد شده باشد. حضرت ابراهیم خلیل الرحمن علیه السلام نیز به این روش با طاغوت زمان خود مواجه شد و به او گفت: ﴿فَإِنَّ اَللّٰهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ اَلْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهٰا مِنَ اَلْمَغْرِبِ فَبُهِتَ اَلَّذِي كَفَرَ ﴾ (ابراهیم [برای بستن راه مغالطه و تزویر به روی دشمن] گفت: مسلماً خدا خورشید را از مشرق بیرون می آورد، تو آن را از مغرب برآور! پس آنکه کافر شده بود، متحیر و مبهوت شد).
پرسش:عبارتهایی مانند (والله خیر الرازقین)، (فتبارک الله احسن الخالقین)، (خیر)، (احسن) برای تفضیل در زبان استفاده می شوند. گاهی از ظاهر سیاق آنچه در قرآن کریم ذکر شده می توان فهمید که بیش از یک رزاق و بیش از یک خالق وجود دارد. دلیل ذکر این صفت با صیغه جمع به جای صیغه مفرد چیست؟
پاسخ:بسمه سبحانه: می توان این کاربرد را می توان به دو صورت تفسیر کرد: نخست: خداوند سبحان بندگان را از طریق بندگان دیگر خود روزی می دهد. عامه مردم تصور می کنند که خداوند سبحان رزق آنان را در دست فلانی و فلانی قرارداده است و او رازق است. خداوند سبحان در این آیات تبیین می-کند که همه امور به دست خداوند سبحان است. او از همه کسانی که آنها را وسیله رسیدن روزی به شما قرارداده است بهتر و برتر است. دوم: این که خداوند سبحان برترین و بهترین روزی رسانندگان و بهترین آفرینندگان است. و از هر کسی که ممکن است احتمال رود که او خالق و رازق است بهتر و برتر است. و همه این موارد به این دلیل است که همان واژه خیر در آیات را به معنای اسم تفضیل قرار داده است. گاهی اوقات صیغه اسم تفضیل به معنای صفت مشبهه بکار می رود. در این صورت، دلیلی برای اشکال کردن وجود ندارد. ممکن است از برخی روایات نقل شده در تفسیر الله اکبر فهمید که خداوند سبحان بهترین روزی دهندگان و بهترین آفرینندگان است. به این معنا که بهتر از آن است که به عظمت وصف شود؛ زیرا هر چه که در ذهن وصف کننده بیاید، خداوند در واقعیت بالاتر و برتر از آن است. والله العالم.
پرسش:آیا قانون اول ترمودینامیک صحیح است؟! این قانون تأکید دارد که انرژی از بین نخواهد رفت و تولید نخواهد شد؛ بلکه از شکلی به شکل دیگر تغییر می کند. ملحدان و آتئیستها بر اساس این قانون معتقدند که جهان هستی نه ابتدایی دارد و نه انتهایی و ابدی و سرمدی است و العیاذ بالله به خالق نیازی ندارد؟
پاسخ:بسمه سبحانه: فرزندم! آیا این نیروی ترمودینامیک می-فهمد و می داند که چه کاری انجام دهد؟ و به خودی خود از حالتی به حالت دیگر تغییر می کند یا بر اثر عامل دیگری تغییر می کند؟ اگر می فهمد و می داند که ما چه کاری می کنیم و راه درست را انتخاب و راه نادرست را ترک می کند، پس این نیرو امری مادی نیست؛ زیرا امور مادی عاری از این صفات هستند. اما اگر عاری از ادراک است، و به اختیار خود حرکت می کند، پس چگونه راه و جهت صحیح و درست را تشخیص می دهد؟ این موضوعی است که عقل را خسته و درمانده می کند. چگونه یک شیء می تواند در خود اثر بگذارد؟ آیا می تواند در تضاد با خود و خصوصیات خود باشد؟ اگر کسی وجود دارد که آن را حرکت می دهد و اداره می کند به این نقطه می رسیم که این حرکت دهنده و مدیر کیست؟ فرزندم! همانطور که می دانی قلب در بدن انسان و حیوان، خون را به رگها و از طریق رگها به اعضای بدن هدایت می کند. کاملا واضح است که هر عضوی از اعضای بدن مانند دست و همه اجزای دست به غذا نیاز دارند، غذای هر بخشی با بخش دیگر متفاوت است. این نکته را با مثالی بسیار ساده می توانیم بفهمیم. مثلا اگر استخوان-ها آسیب ببینند به داروی جداگانه ای نیاز دارد و اگر پوست، مو و ناخن و رگها هر کدام بیمار شوند به دلیل تفاوتشان به داروی تخصصی خود نیاز دارند. از اینجا می توان فهمید که غذای هر عضوی از بدن متفاوت از عضو دیگر است؛ زیرا حقیقت هر کدام با دیگری متفاوت است. چگونه خون در یک مجرای واحد جریان می یابد و غذاها با یکدیگر تفاوتی ندارند. این نیروی ادراک عمیق چیست که این غذاها را تقسیم می کند و غذای هر عضوی را هر چند کوچک و ظریف باشد به آن می دهد و سپس اضافه غذا را به مرکز قلب باز می گرداند. همینطور این موضوع درباره همه موجودات جهان هستی صدق می کند. آیا نیرویی می-تواند یک خانواده واحد را با تنها یک لوله تغذیه کند. چگونه می توانیم بگوییم که یک نیروی حرارتی غیر مدرک همه این کارها را انجام می دهد؟ والله الهادی وهو العالم.
قبلی
1
2
3
بعدی