پرسش:با توجه به نقل احادیثی با سندهای خوب شیعی در ذم و نکوهش عقیل بن ابی طالب، موضع شرعی در قبال ایشان چیست؟ خواهشمند است که به تفصیل و با ذکر منابع معتبر و نیز سندهای خوب پاسخ دهید تا موضع شرعی نسبت به ایشان را بشناسیم؟

پاسخ:بسمه سبحانه: آنچه به او نسبت داده شده که علی بن ابی طالب علیه السلام را ترک کرده و برای پول به معاویه پیوسته با سند معتبر ثابت نشده است. بعید نیست که رسیدن او به آنجا به دستور علی بن ابی طالب علیه السلام و برای کشف واقعیت و شرایط علی بن ابی طالب علیه السلام در شام بوده باشد. زیرا تبلیغات معاویه و پیروانش بر قلب مردم شام تأثیر گذاشته بود به نحوی که تصور می کردند علی بن ابی طالب –العیاذ بالله – مرد فاسدی بوده که نماز نمی خوانده و روزه نمی گرفته و دغدغه او فقط خوردن اموال مردم و ریختن خون آنان بوده است. به نظر می رسد که معاویه از این موضوع بو برده بوده است. به همین دلیل فرصتی به عقیل نداد که با مردم دیدار کند و وی را در خانه نشاند. هنگامی که عقیل نتوانست مردم را دیدار کند، از شام بازگشت. داستان هرگونه که باشد، ساختگی و دروغ است و به تدبیر سیاسی و بر اساس مصلحت بنی امیه جعل شده است. ولا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم.

پرسش:احادیث روایت شده از معصومین علیهم السلام در خصوص مسخ برخی مخلوقات مانند حدیثی که از حضرت موسی بن جعفر بن محمد علیه السلام آمده که فرمودند: مسخ شده ها سیزده حیوان هستند: فیل، خرس، خرگوش، عقرب، سوسمار، عنکبوت، کرم سیاه، مار ماهی، خفاش، میمون، خوک، ستاره های زهره و سهیل. به ایشان گفته شد: ای فرزند رسول خدا دلیل مسخ این حیوانات چه بوده است؟ فرمودند: فیل مردی ستمگر و اهل لواط بوده که به هیچ کس رحم نمی کرده. خرس مردی مؤنث بوده که مردان دیگر را به سبب مفعولیت به خود جلب می کرده است. خرگوش زنی پلید و آلوده بوده که غسل حیض و هیچ غسلی نمی کرده. عقرب مرد بد زبانی بوده که هیچکس از نیش زبانش آسوده نبوده. سوسمار بادیه نشینی بوده است که سر راه حاجیان را می گرفته و اموالشان را به غارت می برده است. عنکبوت زنی بوده که همسر خود را سحر کرده. خفاش مرد سارقی بوئده که رطب را از سر نخل می دزدیده. میمون یهودیانی بودند که روز شنبه برخلاف فرمان الهی ماهی گرفتند. خوک عده ای نصرانی بودند که از خدا خواستند غذای آسمانی بر آنها بفرستد و با اینکه خواسته شان برآورده شد بر کفر خود افزودند. سهیل مرد باجگیری در یمن بود. اما زهره زنی بود که ناهید نامیده می شد و او زنی بود که هاروت و ماروت با او فریفته شدند. کتاب علل الشرائع ج2 باب علل المسوخ وأصنافها- حدیث دوم. و حدیثی از امام علی بن موسی الرضا سلام الله علیه در گفتگو با مأمون عباسی: مسخ شدگان بیش از سه روز زنده نخواهند ماند و خواهند مرد و زاد و ولد نمی کنند و امروزه بر روی زمین مسخ شدگان وجود ندارند. کتاب عیون اخبار الرضا ج 1 ص 245 باب 27 –ما جاء عن الرضا علیه السلام فی هاروت وماروت- حدیث دوم. چگونه بین این دو حدیث می توان جمع کرد؟ حدیث اول دلالت می کند که برخی حیواناتی که امروزه گوشت آنان خورده نمی شود مانند خرگوش و مارماهی و میمون و فیل و ... از نسل همان حیوانات مسخ شده هستند. اما حدیث دوم که امام علیه السلام درآن بیان می کند كه مسخ شدگان تولید مثل نمی کنند و روی زمین چیزی از آن ها باقی نیست و بیش از سه روز زنده نمی مانند؟

پاسخ:بسمه سبحانه: بدان فرزندم که مسخ شدگان انسانهایی هستند که شکل بدن آنان به شکل یکی از حیوانات مذکور در روایت نخست تغییر کرده است. حیوانات مذکور قبل از مسخ شدن این افراد وجود داشتند و مسخ شدگان شکل آنان شده اند و بعد از سه روز مرده اند؛ اما این انواع حیوانی باقی مانده و زنده هستند. والله العالم.

پرسش:در کتاب بحار الأنوار علامه مجلسی رحمه الله روایت شده که نوجوانی را نزد پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آوردند که برای او دعا کنند. نوجوان مدل مویی به نام القنزعة (تاج خروسی) داشت که پیامبر صلی الله علیه وآله از دعا کردن برای او امتناع ورزید و دستور داد سر او را بتراشند. هنگامی که خواستم معنای قنازع را بفهمم به کتاب مجمع البحرین شیخ طریحی رحمه الله مراجعه کردم و فهمیدم که القنازع که مفرد آن القنزعة به ضم قاف و زای و سکون نون است یعنی همه سر به جز اندکی از آن تراشیده شود و موی وسط سر رها شود. بسیاری از جوانان امروزه موهای خود را به این مدل می تراشند. آیا اصلاح سر به این روش شرعاً جایز است یا خیر؟

پاسخ:بسمه سبحانه. فرزندم! مؤلف کتاب مجمع البحرین همه جوانب معنای کلمه را توضیح نداده و معنای آن همانطور که در منابع مربوط به کلمات نامأنوس در احادیث آمده، القزع یا القزعة، به معنای طره ای از مو که روی سر نوجوانان رها می شود و مانند کلاله مویی در اطراف سر آشفته شده است. مدل مویی که امروزه جوانان از آن استفاده می کنند مدل موی قنازع که در حدیث از آن منع شده نیست. والله العالم.

پرسش:يحيی المازنی روایت اینگونه روایت می -کند: در مدینه منوره برای مدتی طولانی همسایه امیر المؤمنین و نزدیک منزلی بودم که حضرت زینب سلام الله علیها دختر امام علی علیه السلام در آن ساکن بود. به خدا قسم هرگز او را ندیدم و صدای او را نشنیدم. هنگامی که قصد خروج برای زیارت جد بزرگوارشان صلی الله علیه وآله را داشتند، شبانه از منزل خارج می شدند. امام حسن در سمت راست و امام حسین در سمت چپ ایشان و امیر المؤمنین علیهم السلام در جلوی ایشان حرکت می کردند. هنگامی که به قبر شریف پیامبر نزدیک می شدند، امیر المؤمنین جلوتر می رفتند و نور مشعل ها را خاموش می کردند. امام حسن علیه السلام یک بار از ایشان دلیل این کار را پرسیدند. حضرت فرمودند: بیم آن دارم کسی به بدن خواهرت زینب نگاه کند. آیا این روایت منبعی در میراث حدیثی و روایی ما دارد؟ زندگینامه راوی یحیی المازنی چیست؟

پاسخ:بسمه سبحانه: روایتی تاریخ معروفی است که دلالت بر عظمت حضرت زینب سلام الله علیها و اهتمام امیرالمؤمنین به این موضوع دارد که هیچ کس بدن آن حضرت را نبیند. این روایت در کتاب (زینب الکبری) نوشته شیخ جعفر نقدی در صفحه 22 از چاپ های جدید و صفحه 41 در چاپ دوم قدیم سال 1947 چاپخانه الزهراء در نجف اشرف وارد شده است. شیخ فرج آل عمران القطیفی در کتاب خود (وفاة زینب الکبری) این روایت را ذکر کرده است که می-توانید به آن مراجعه کنید. اما زندگینامه راوی؛ او یحیی بن عماره بن ابی الحسن المازنی المدنی است. از راویان و محدثان سنی و از طبقه سوم از طبقات راویان حدیث نبوی به شمار می رود. در کتاب الجرح والتعدیل و نیز در کتاب تهذیب الکمال تألیف المزی درباره او گفته شده: او محمد بن اسحق بن یسار و ثقه است. نسایی و ابن خراش گفته اند او ثقه است. بخاری و مسلم و ابوداود و ترمذی و نسائی و ابن ماجه از او روایت کرده اند. والله العالم.